چرا بین داشته ها بالقوه و وضع بالفعل بهمئی فاصله های بسیار وجود دارد؟ چرا مردمان بهمئی با آلامی چون فقر، بیکاری، طلاق و خودکشی دست و پنجه نرم می کنند؟ بهمئی چوب ندانم کاری های چه کسانی را می خورد؟چرا در روزگار نبود آب، برق، جاده و اینترنت پـــژوهشگران نامداری از ایران و خارج از ایران راهی بهمئی شدند اما اکنون سرزمین بهمئی اینچنین مظلوم و در سکوت و انزوا به سر می برد؟!!!
عصرجهان؛آمنه فروغی نسب-(این یاداشت قبلا درج گردید و مجددا بازنشر شد)
مقدمه
در جنوب غرب ایران زمین و نواحی مرکزی زاگرس از استان چهارمحال بختیاری تا اصفهان و شهررضا و بخشی از استان فارس و خوزستان در فاصله اینها سرزمین وسیع و زیبا و بکری وجود دارد که نامش "بهمئـــــی " است
اگرچه بهمئی غُبار بیکاری و فقر و "نبود امکانات" برچهره دارد و کمبودها و نیازهای فراوانی دارد اما همچنان چون نگینی سبز در دل زاگرس می درخشد
سرزمینی با دارایی های فراوان انسانی، تاریخی، جغرافیایی و طبیعی که امروزه از آن به عنوان دیار "محرومی نقل و یاد می کنند؛ اما درحقیقت این دیار"مظلـــــــــــوم است نه محـــــروم"
دراین مطلب سعی برآن داریم که تنها بهمئی را از نگاهی متفاوت و حقیقی توصیف کنیم توصیفی بدون داوری و قضاوت بدون تعریف یا تخریب
توصیف بهمئی از منظر ویژگی های تاریخی و طبیعی
بهمئی به عنوان یکی سرزمین های باستانی در دل زاگرس رازها و خاطره هائی در سینه دارد
بهمئی به دلیل وسعت و جغرافیای طبیعی و اقلیمیش بسیار حائز اهمیت است، نزدیکی و همسایگی با شهرهای بزرگ و پرجمعیت و با رونق اقتصادی چون اهواز، امیدیه، ماهشهر، آبادان، بندرامام خمینی، بهبهان، بندردیلم و گناوه بر اهمیت و آینده بهمئی می افزاید چرا که بهمئی با توجه به نزدیکی به بنادر مهم و شهرهای پررونق و توسعه یافته میتواند در این مهم، جایگاه ویژه و ارزنده ای به دست بیاورد.
بهمئی باتوجه به کوهستانهای برف گیرش و آب و هوای متنوع و بی مانندش درجنوب، از اهمیت ویژه برخوردار است، چرا که در این جنوب و شرجی و گرد و خاک تنها طبیعت و آب و هوای بهمئی است که به بهشتی در گرمای جنوب مانند است.
بهمئی با آب و هوای معتدل و کوهستانی و طبیعت بکر و بی مثالش در حوزه سردسیر که گاه درخواب و خیال یا فیلم ها میتوان افسون این زیبای منحصربه فرد را دید با چشمه های پرآب و بلوط های سبز و سربلند کو ه هایش، و چنارهای زیبا، دشت ها،و هوای پاک و سالم همچون ماغر، منگشت و دل افروز و ساولک، و علاوه بر آن منابع تاریخی و باستانی عظیم و خاصش میتواند نه تنها در جنوب کشور بلکه در سطح ملی و بین المللی جایگاه ارزنده وشایسته ای به دست بیاورد
بهمئی به عنوان یکی ازمکان ها یا سرزمین های باستانی و کوهستانی است که در دل زاگرس رازها و خاطره ها در سینه دارد، وجود اماکن باستانی همچون تنگ سروک، روستای تاریخی کارند، دژ النظیر یا قلعه نادر ،و روستای باستانی تاریخی لیراو، و علا و دیشموک و بقایای باقیمانده شهر سوخته موران و دیگر مکان ها و اشیاء عتیقه و زیرخاکی که چه کشف شده و چه به صورت غیرمجاز حفاری و ضبط شده اند حکایت و ارزش و معنا و مفهوم این دیار را متفاوت و به سادگی و با بی تفاوتی نمیشود بیخیال و سرد و ساکت از آن گذشت
اماکن باستانی و تاریخی و طبیعی بهمئی اگرچه سالانه نوروز گردشگر زیادی را به سوی خود می کشاند اما به دلیل نبود مدیریت دوراندیش و دلسوز در این زمینه و نبود امکانات و زیرساخت های مناسب این روند ثابت و پایدار نیست و یا لااقل تاکنون نبوده است. و هیچ تاثیر مثبتی بر گردشگری و زندگی مردم نداشته است.
منابع زیرزمینی همچون" نفت "گاز "و سنگ های سلستین و شیشه، معادن آهک و گچ و...نیزبخشی از دارای های فراون این دیار است که انگارخود از آن بی نصیب مانده است، که خود معمای دیگری دراین دیار بی نظیر دارد، معمایی مجهول و مبهم که تا کنون حل نشده است.
توصیف بهمئی از نگاه مردم شناسی و پژوهشگران
در روزگاران گذشته مردم شناسان و پژوهشگران برجسته ای قدم در خاک بهمئی گذاشته اند
دیگر ویژگی مهم این دیار بافت مردم شناسی و رسم و رسوم ویژه مردمانش است که در نوع خود بی همتا است تا آن حدی که تاکنون پژوهشگران و سیاحان معروف بسیاری را به سوی بهمئی کشانده است.
که به چند مورد آنها مانند، بارون دوبد روسی، لیارد انگلیسی و دکتر افشار نادری که اولین فیلم قوم نگاری مستند ایران را به نام "بلــوط " در بهمئی و از بهمئی ساخت. همسر ایشان پروفسور "الویا رسترپو" که به مدت چند سال در بهمئی پژوهش های ارزنده ای انجام داده و کتاب "زنــان ایل بهمئی"را منتشر کرد که هم اکنون در سراسر دانشگاه های اروپا در رشته مردم شناسی تدریس می شود. و همچنین دکتر جلال الدین رفیع فر، دکتر جواد صفی نژاد "ازدواج در ایل بهمئی" و "تاریخ ایل بهمئی" را منتشر کرده اند و همچنین حاج میرزا فسایی، دکتر بهمن کریمی، محمود باور، منوچهر ضرابی، و علی بلوک باشی، و احمد اقتداری و دومورینو حقوقدان و پژوهشگر فرانسوی اشاره کرد
توصیف بهمئی از نگاه ایثارگری و منابع انسانی
به گواه تاریخ مردمان بهمئی اصیل، نجیب، شجاع و به مردانگی و جوانمردی شهره اند
به گواه تاریخ بهمئی ها مردمانی اصیل نجیب و با شرافتی هستند که به مردانگی و جوانمردی و شجاعت شهره یافته اند . تاریخ بهمئی پر از بزرگ مردانی همچون خداکرم خان معروف به خان طلا، زکی خان و شهباز خان و حسین خان و مردان و زنانی و دیگر اسطوره هائیست که پیش از انقلاب سالها علیه حکومت های ظلم و ستم جنگیدند. وبا پیروزی انقلاب اسلامی و شروع جنگ تحمیلی دوباره مردم بهمئی دوشادوش سایر هموطنان خود به مبارزه با دشمن بعثی پرداختند حماسه ها خلق کردند و نام خود و بهمئی را در جریده تاریخ تا همیشه به ثبت رساندند. محمدرضا جهان نژاد، اسفندیار طاهری، عباس رام نژاد، ابوالحسن احمدی، محمد جماعتی،غلامرضا ستمی، محمد رضا جشانزاده، رمضان جهان تاب پور، بهروز آرمند، ماندنی چیره نژاد و صدها اسطوره های بزرگ دیگری که در راه وطن و خاک و سرزمین شان رفتند تا یادشان با روئیدن لاله های سرخ، بهمئی را رنگی دیگر دهد.
و امروز این دیار جوانان و فرزندان تحصیل کرده و ارزشمندی همچون دکتر محمدعلی بهمئی دارای دکترای حقوق و روابط بین الملل از دانشگاه سوربن فرانسه که پایان نامه دکترایش به عنوان مرجع حقوق در سراسر جهان ثبت و شناخته شده است، مهندس حاج حیدر بهمئی، حاج رضا خلیلی معاون شرکت ملی نفت ایران، مهندس ناصر نیک بخت استاندار کنونی همدان و مهندس محمدعلی افشانی استاندار سابق فارس و معاون سابق عمرانی وزیر کشور(شهردار تهران)، دکتر قادر آشنا رئیس سابق مرکز هنرهای نمایشی ایران، جانمحمد خوب پور معاون سابق مدیرکل ارشاد البرز و دیگر فرزندان این دیار که نام و موقعیتشان کم نیست نام برد و دیگر عزیزانی که ذهن این حقیر و این مطلب از گفتن نام تک تکشان عاجز است
توصیف آلام کنونی مردمان بهمئی
بی مهری و بی تفاوتی مسئولین استانی به بهمــئی خود داستان و دردی دیگر است
متاسفانه بهمــئی درسالهای اخیر دچار مشکلات عدیده ای چون خودکشی، فقر و بیــــکاری بوده است. شهرستان بهمـــئی متاسفانه تاکنون از نداشتن و نبودن مدیران دلسوز و کارامد و آینده نگر و قدرتمندی که به فکر توسعه بهمــئی باشند رنج برده است مدیرانی که به جای توسعه و پیشرفت این دیار تنها به فکر حفظ پست و صندلی و منافع شخصی وسیاسی خود بوده اند و تنها دستورات مدیران کل استانی خود را انجام داده اند
مدیران کلی که سالی یک بار بخاطر دوری و بعد مسافت به بهمـــئی سفر نکرداند
و البته بی مهری و بی تفاوتی مسئولین استانی به بهمــئی خود داستان و دردی دیگر است که برکسی پوشیده نیست؟؟!!!
برای توسعه و پیشرفت هر منطقه یا شهر یا سرزمینی عواملی چون طبیعت آب و هوا منابع زیر زمینی و مهمتر نیروی جوان و فعال و پویا لازم است که تمامی شرایط فوق و حتی فراتر از توسعه را بهمـــئی دارد متاسفانه بهمــــــــــئی تاکنون و بخصوص در سال هــــــــای اخیر چوب ندانم کاری و خط بازی و طایفه گرایی عده ای "ســـــــــیاسیون بی سیاســـــــــتی" را خورده که تصمیم گیرنده و تعیین کننده سرنوشتی تلخی شده است که اکنون شاهد آن هستیم، درگیری های بعضا درون شهری، خودکشی، آمار رو به افزون طلاق و اعتیاد و بیکـــــــــاری و تبعیض و فقر، هجرت افراد تحصیل کرده و مفید و دلسوز از بهمـــــــــــئی و صدها درد و رنج ناگفته دیگر
بهمــئی را چگونه باید روایت کرد و دید؟
به راستی چرا بین داشته ها بالقوه و وضع بالفعل بهمئی فاصله های بسیار وجود دارد؟
حال پرسش اینجاست که چرا سرزمینی با دارائی های فروانی همچون نفت و استخراج روزانه صدها هزار بشکه در روز و سهم مردم بهمــــئی دود این چاه هاست و حسرتی بزرگ بر دل جوانان بیکارش که یا راهی عسلویه و بنادر می شوند یا در فقر وبیکاری و سردرگمی دست پا می زنند
آیا سزاوار است سرزمینی با این تاریخ بزرگ و پر افتخار و این مردان دلیر و نامدار و شیر زنان پاکدامن، سرزمین مردان جسور و شجاع و زنانی که خود در روزگار حوادث مَرد بودند، که حرمت مَینا بود و خون بخشی که تاریخش سینه به سینه به صورت شعر و نثر تکرار و روایت میشود
سرزمینی که روزگارانی دور که نه برق بود و آب و حتی و جاده و کوره راهی "پـــژوهشگران نامداری را از گوشه نقاط ایران و حتی دنیا به سوی خود کشانده است،حال چه شده است که در عصر فراموج که اینترنت، رسانه ها و شبکه های اجتماعی صدای مردم از دورترین مناطق به آنسوی کره خاکی می فرستند سرزمین بهمئی اینچنین مظلوم در سکوت و انزوا به سر می برد؟!!!
چرا با وجود مکان های تاریخی طبیعی همچون نگارکنده های تنگ سولک(ثبت به سال 1316) دریاچه برم الوان که در جنوب کم نظیر است و..... نتواند میزبان و کانون گردشگردی باشد حتی مردمان شهرهای جنوبی اطراف ما بجز در تعطیلات نوروزی بدلیل عدم مدیریت مناسب، ضعف امکانات و زیر ساخت ها، بی توجهی مسئولین استانی، بی تفاوتی مردم شهرستان از مناطق تاریخی طبیعی و گردشگری ما بازدید نمی کنند
لذا آثار تاریخی تنگ سولک، دریاچه برم الوان و ده ها منطقه گردشپذیر در غربت بسر می برند و بعضا اخباری مبنی بر انجام حفاری های غیر مجار توسط دزدان آثار تاریخی این سرزمین کهن منتشر می شود
چرا قشر جوان و تحصیل کرده بهمئی با این همه دارایی و منابع عظیم خدادادی و انسانی باید بیکار و در فقر و سکوت و انزوا باشد؟؟؟!!!
چرا بهمئی با داشتن نیروهای سیاسی و اداری که در پست های مختلف و مهم کشوری واستانی و لشکری هستند، اما زادگاه و سرزمین پدری و مادریشان محروم و مظلوم است ، پس حق آب و گل چه میشود؟!!؟؟
چرا بسیاری از مدیران شهرستانی غیر بومی هستند و چرا بسیاری دیگر از مدیران در بهمئی سکونت ندارند؟
حق دختران و زنان بهـــمئی، جوانانش، تحصیل کرده ها یش، مردم و خاکش، کودکان دیروز و امروز و فردایش چه می شود؟؟!!! بهمئی باید از نگاهی دیگر و متفاوت دیده شود، بهمئی دیار استعدادهای شگفت انگیز، مردان و زنان تاریخ ساز بوده است، بهمئی دیار دارایی های فراوان طبیعی و تاریخی و ذخایر عظیم نفت و معادن غنی زیر زمینی ست، و جوانان پر تلاش و تحصیل کرده است، بهمئی دیار فرصتهای ناب است نه محرومیتها و تهدیدها، امید است تک تک کسانی که قلبشان برای بهمئی می تپد از حمایت و تلاش و کوشش در راه آبادانی و سربلندی بهمئی از هیچ تلاشی فرو گذار نباشند،
باشد که خاموشی ما نِشان از فراموشی بهمئی نباشد
نویسنده: آمنه فروغی نسب مدیریت دفتر خدمات مسافرت و گردشگری_جهانگردی سروک گشت بهمئی