عجین شدن نفت با فقر و محرومیت شاید قصه ای تکراری برای مردم خوزستان باشد ولی این موضوع نباید دستمایه بی توجهی به مردمی باشد که زمین زیرپایشان بیش از ۷۰ درصد درآمدهای کشور را تامین می کند و شهرستان آغاجاری که فقط نام شهرستان را یدک میکشد از جمله آنهاست.
.
آغاجاری ، فقیرترین شهر ثروتمند ایران! چرا؟
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی عصر جهان به نقل از امید نیوز: عجین شدن نفت با فقر و محرومیت شاید قصه ای تکراری برای مردم خوزستان باشد ولی این موضوع نباید دستمایه بی توجهی به مردمی باشد که زمین زیرپایشان بیش از ۷۰ درصد درآمدهای کشور را تامین می کند و شهرستان آغاجاری که فقط نام شهرستان را یدک میکشد از جمله آنهاست.
آغاجاری با وجود منابع نفت و گاز، به روستا شباهت دارد. شهري كه در گذشته و حال به عنوان مركز نفت معروف بود و ذخاير نفت و گاز آن ميلياردها دلار براي كشورمان درآمد دارد، فقر و محروميت و نبود امكانات در آن بيداد ميكند. از در و ديوار اين شهر محروميت به چشم ميخورد. روزگاری میگفتند سومین شهر استخراج نفت در ایران بود و حالا ۱۲۰ حلقه چاه نفت و گاز را در دل خود دارد که تنها آلایندگیهایش به خورد مردم فقیر و مستمندش میرود، مردمانی ثروتمند که غرق فقر شدهاند.
وقتی وارد شهرستان آغاجاری میشوی، دره ای با نیزارهای آتشگرفته و با خاکسترهای به پرواز درآمده و بهجا مانده، با باد تبانی میکنند و خوشامد میگویند تو را.... نیزارها هرروز بر سر و روی مردم و خانههایشان نیز به رقص در میآیند.
بافت فرسوده در تمام شهر پراکنده است و خانههای ترکخورده و آواره شده ای را میبینی که انگار همین الان جنگ در آنجاست نه در عراق و سوریه و..، خانههایی که مأوای مردمانش است اما امنیت جانی در آنها ندارند و درد میکشی ناامنی و بیخبری را، بیخبری از اینکه نمیدانی وقتی باران میآید و طوفان، تا چقدر دیگر زنده ای و آیا مصدوم میشوی یا نه، تازه اگر هم مصدوم شوی، برای درمان باید کجا بروی؟ بیمارستان؟ تخت دارد؟ ندارد؟ پزشک دارد؟ داروخانه باز است؟ از کجا ماشین بیاوری؟ توی کدام دره نیفتی!...و هزاران اتفاق دیگر که در کلام نمیگنجد.
یاد شعر باران افتادم که در کتاب فارسی دبستان خواندم، باز باران/ با ترانه/ با گُهرهای فراوان/ میخورد بر بام خانه؛ این بار اما بر بام خانهها باران که میبارد مردم دعا میکنند که باران بند شود و خانههایشان روی سرشان خراب نشود، کودکان بهجای اینکه چست و چابک با دو پای کودکانه همچو آهو از نعمت باران استفاده کنند و از سر جویها بپرند، نیمهشب در میان بارانهای سیل آسای زمستانی گم میشوند و مسئولان به دنبالشان درهها را میگردند! و بهجای اینکه گردش یک روز شیرین را با باران داشته باشند، تلخ کامیها را به خاطر خود سنجاق میکنند.
شهروند مسئولی میگوید: تابستان دعا میکنیم که به خاطر گرما و آتش و بوی گازش تمام شود و به زمستان که میرسیم، بارندگیها که شروع میشود، در کنار درهها و خانهها و کوچهها میگردیم که مبادا آب باران کسی را با خود ببرد. او میگوید: سال گذشته که بارندگی بود، یک شب ساعت دو نیمهشب بود که پیرزنی را به همراه فرزندانش از آب بیرون کشیدیم و این موضوع دیگر برای ما عادی شده که نیمههای شب در سطح شهر بگردیم و مردمی که توان ندارند یا بچههای بیسرپرست، ناتوان و یا معلول دارند را از آب و زیر آوار بیرون بکشیم .
اما به راستی آغاجاری را چه شده با وجود تلاشها و مساعدت های شورای شهر و مسئولین محلی دادشان به جایی بند نمیشود ؟؟ نکند فراموش کرده ایم که آغاجاری شهرستان شده است و یا شاید از آن به عنوان حیاط خلوت بهبهان و امیدیه بهره می جوییم !
گناه این مردم آیا همنشینی و همجواری با بزرگترین و مهم ترین چاههای نفت کشور است که وقتی مردمش خبر افتتاح یک تلویزیون پارکی را میشوند آنچنان خوشحال میشوند که انگار تمامی مشکلاتشان پر کشیده است.
از کجا بگوییم از کدام مشکل ، از کدام درد ، هر چه گفتیم و میگوییم مطالعه ای شده برای وقت خالی استانداران ، نمایندگان و مسئولان خوزستان !
کلمات کلیدی: آغاجاری خوزستان فقر نفت