کریشان در حاشیه اهواز خودنمایی میکند جایی که از نظر مسافت 5 کیلومتر با مرکز ثقل مدیریتی استان فاصله دارد اما نهتنها بهرهای از زندگی شهری نمیبرد بلکه گویا در جغرافیای مسئولیت مدیران استانی و محلی نیست.
عصرجهان-اینجا مشکلات به منتهی الیه خود رسیده و طعم زندگی تلخ و مزه مرگ میدهد، اینجا میتوان زندگی و زجر را شانهبهشانه هم حس کرد، مردمانی که با چنگ و دندان زندگی را زندگی میکنند و سوزش سخت محرومیت را از ته دل حس کردهاند، اینجا تراژدی درد اما از جنس فقر مردمانی برایم تکرار میشود که بهسختی میتوان لبخند کوچکی را بر لبانشان دید و این تراژدی حکایت کسانی است که یارانه و مقرری 60 تا 70 هزار تومانی کمیته امداد تنها منبع درآمد زندگیشان است.
این بار ردپای این سوژه سبب شد قدم در مسیری بگذارم که شاید انتهایش به حاشیهترین نقطه شهر منتهی شود، مشاهده اینهمه محرومیت با این وسعت آنهم در کنار شهر و بیخ گوش مدیران و مسئولان مدعی محرومیتزدایی باورش کمی سخت بود، گویی تمام مشکلات شهر را یکجا در این مکان چند صد متری جا کردهاند.
آقای معلم مدارک را گرفته و دیگر پیدایش نشده است
هرچند وقت یکبار یکی پیدایش میشود مدارک ما را میگیرد که برای ما کلاس نهضت برگزار کند، مدتها است از این جریان میگذرد اما نه خبری از کلاس شد و نه اطلاع از کسی که مدارک ما را گرفت داریم، اینها را خدیجه جرفی یکی از اهالی منطقه کریشان میگوید.
میانسال است، قصه زندگی را میتوان از پشت چینوچروک سالخوردگی دید، تمام هموغمش این است که "الف با" را یاد بگیرد تا بتواند قرآن بخواند اما آقای معلم مدارک را گرفته و دیگر پیدایش نشده است.
وی میگوید: وقتی مدارک خانمهای محل را گرفتند و بحث سوادآموزی مطرح شد کلی خوشحال شدیم برای اینکه برای ما مراجعه به شهر و هزینههای رفتوآمد به آنجا بالا است.
از جریان کلاسهای نهضت مدتها میگذرد تا اینکه اهل محل جریان را با فردی که از سوی موسسهای که وظیفه پیشگیری از آسیبهای اجتماعی را به عهده دارد در میان میگذارند.
باسوادی آماری
خانم جرفی میگوید: پسازآن فردی دیگر به منطقه مراجعه میکند که بحث سوادآموزی ما را پیگیری کند که در مراجعه آن فرد به آموزش و پروش مشخص میشود نام تمام خانمهای منطقه در سیستم آموزش و پروش بهعنوان باسواد رد شده و برای آنها مدرک صادر کردند این در حالی است که برای هیچکدام از ما یک جلسه کلاس درس برگزار نشده بود و اکنون بیسواد هستیم.
عقرب گزیدگی در منطقه ما مثل سرماخوردگی شده است
مسائل بهداشتی و محیط اطراف این منطقه هم حال خوشی ندارد، فاطمه در یک هفته گذشته 3 عقرب و 2 هزارپا در داخل خانه خود کشته و به گفته "نعیمه" عقرب گزیدگی در منطقه ما مثل سرماخوردگی شده است، مرکز بهداشت آخرین باری که منطقه را سمپاشی کرده مربوط به زمستان بود که معمولاً تعداد این حشرات کم است.
وی بیان میکند: معروف است که در خانههای کریشان مار، عقرب، رتیل و هزارپا بهوفور پیدا میشود 2 سال پیش یک بچه 6 ماهه بهوسیله گزیدگی عقرب فوت شد.
خانم صخری میگوید: پسازاینکه عقرب من را نیش زد بچهام که شیرخوار هست تا مدتی تب میکرد و تمام بدنش تاول زد.
به گفته اهالی، مرکز بهداشت تنها خانههایی را سمپاشی میکند که مبلغ 15 هزارتومان پرداخت کنند و مابقی که توانایی پرداخت این مقدار هزینه ندارند خانههایشان سمپاشی نمیشود.
فاضلاب وارد خانهها شده است
فاضلاب در تمام خیابانهای روی زمین رهاشده و وارد خانهها شده است، جویهای روباز فاضلاب و بوی بد و مشمئزکننده آنها زندگی را برای ساکنان سخت کرده است، در طول فاضلاب ردیفی از نیزارها رشد کردهاند که نمای زشتی از فاضلاب و نیزار و زباله را از خود بر جای گذاشتهاند، زباله در همسایگی آنها قرار دارد کمی آن سوتر از محل بازی بچههای محله، یکی از اهالی کریشان به دیواری اشاره میکند و میگوید: این دیوار مدرسه بود که به خاطر بالا آمدن فاضلاب و جمع شدن آن در پشت دیوار مدرسه، نشستن در کلاسهای درس را برای دانشآموزان سخت کرد به همین خاطر ساختمان مدرسه را جابهجا کردند.
کل منطقه کریشان 7 خیابان دارد
خیابانهای منطقه کریشان 2 سال است که روشنایی ندارند تا امنیت منطقه هم دستخوش رفتوآمدهایی باشد که نتیجهاش در روشنایی صبح با دزدی از خانهها مشخص شود این در حالی است کل کریشان 7 خیابان بیشتر ندارد.
پزشک در یک روز 2 دندان من را کشید
سمیه شهابی از مشکلات مرکز بهداشت و پزشکانی که در این مرکز مشغول هستند گله میکند، وی میگوید: در یک روز 2 تا از دندانهای من را پزشک این مرکز کشیده و تا مدتی برای تسکین درد از مسکن استفاده میکردم.
وی میافزاید: در این مرکز از ما دفترچه قبول نمیکنند گاهی پیشآمده دارویی را بخواهیم که به ما نمیدهند اما پشت دیوار بهداشت انواع داروها بستهبندیشده را دور انداختهاند.
اتوبوس واحد منطقه ما با پشت وانت فرقی ندارد
ریحانه خانم جوانی است که تجربه یک زندگی ناموفق را پشت سر گذاشته و اکنون همراه دختر 7 سالهاش با خانواده زندگی میکند، وی میگوید: مسیر اهواز تا ملاشیه تنها یک اتوبوس دارد که بهندرت در کنار منطقه کریشان میایستد.
وی میافزاید: اتوبوس واحد مسیر ملاشیه در این گرما بالای نه سیستم سرمایشی دارد و نه پنجرههایش پردهدارند تا جلوی آفتاب را بگیرند اتوبوس ما با پشت وانت فرقی ندارد.
جوانان متأهل هنوز سر سفره خانواده هستند
مریم حزبایی میگوید: تمام جوانان منطقه بیکار هستند، کسانی هم که متأهل شدهاند همچنان سر سفره خانواده زندگی خودشان را میگذرانند.
مریم از دوران مجردی خیاطی بلد بود و به قول خودش بهوسیله این حرفه میتوانست کمکحال شوهرش باشد اما چون خانه پدرشوهرش زندگی میکند جایی برای خیاطی کردن ندارد و گهگاه از مردم سفارش خیاطی میگیرد.
شوهر زهرا حسونی 4 سال است که گوشه خانه افتاده است و مشکل تنفسی و ریوی وی ماهیانه 400 هزار تومان روی دست خانواده میگذارد، وی میگوید: بوی فاضلاب و دود زباله در محل نفس شوهرم را تنگ میکند و مجبورم مدام اکسیژن برایش بگذارم.
درراه بازگشت سری به خیابانهای اطراف منطقه کریشان میزنم تقریباً خیابان منطقه تابلو نامگذاری دارند و فقط خیابان 3 و 6 منطقه جدولگذاری مناسبتری دارند اما کل خیابانها آسفالت هرچند نامناسب اما سطح خاکی خیابان را پوشیده است در کنار برخی منازل نیز درختچههای کنوکارپوس نیز دیده میشود، اما در انتهای خیابانها زبالهها به شیوه بسیار زشتی بر روی زمین و در کنار فاضلاب رهاشده است.
پارک کریشان، تصمیمی که روی کاغذ ماند
در این منطقه خبری از بازارچه، فضای سبز، پارک و امکانات رفاهی نیست روز مردم این منطقه از صبح آغاز میشود و چون هوا گرم است ظهر به پایان میرسد، چند سال گذشته باهدف نزدیک شدن به استاندارهای شهری و توسعه فضای سبز قرار بود در منطقه کریشان پارک 6 قطعهای احداث شود اما این تصمیم فقط روی کاغذ ماند و خبری از اجرایی شدن آن نیست.
به گفته اهالی این منطقه تاکنون مسئولان زیادی آمدهاند حتی نمایندگان مجلس اما کوچکترین تغییری در حال منطقه به وجود نیامد.
کریشان در حاشیه اهواز خودنمایی میکند جایی که از نظر مسافت 5 کیلومتر با مرکز ثقل مدیریتی استان فاصله دارد اما نهتنها بهرهای از زندگی شهری نمیبرد بلکه گویا در جغرافیای مسئولیت مدیران استانی و محلی نیست.
کریشان قصه مردم محرومی است که صبح وقتی بیدار میشوند نمیدانند غذایی برای خوردن دارند یا خیر؟ اغلب آنها تنها داراییشان یارانهای است که دریافت میکنند و من آروز میکنم کاش بتوانم چرخ دنیا را به کامشان بچرخانم.
گزارش از: عاطفه اسماعیلی منش/فارس