سایت الف نوشت:
کنگره حزب کارگزاران؛ آغاز عبور از روحانی
برگزاری کنگره حزب کارگزاران در روز پنجشنبه وصحبتهای اعضای این حزب با واکنش روزنامهها روبهرو شد. روزنامه شرق در سرمقالهای نوشت: «کنشِ بیواسطه مردم نگرانی عمده جناحهای سیاسی کشور است و آنان را برای اتحاد مجدد با مردم به تکاپو واداشته است. این تکاپو در دو کنگره اخیر احزاب اتحاد ملت و کارگزاران سازندگی بهوضوح دیده میشود.
با اینکه سخنرانیهای دبیرانکل این احزاب واقعبینانه است؛ اما هیچکدام از آنان استراتژیای برای برونرفت از وضعیت موجود ارائه نمیدهند و اغلب دوران طلایی عملکرد خود را به تصویر میکشند؛ گیرم انتقاداتی چند هم به گذشته خود داشته باشند. آنچه بیش از هر چیز در این دو کنگره محسوس است، غیاب استراتژی است...
کارگزاران سازندگی هنوز بهدنبال راهبردهای دهه 70 و بهزعم خود دهه شکوفایی هستند و اگر اینگونه باشد، بعید است تغییری جدی ازسوی این طیف از اصلاحطلبان اتفاق بیفتند.»
نکتهای که روزنامه شرق بهدرستی به آن اشاره کرده است فقدان استراتژی برای برونرفت از وضعیت کنونی کشور است. متاسفانه احزاب کشور برنامه دقیقی برای حلکردن معضلات کشور ندارند.
روزنامه فرهیختگان نوشت: «مواضع تند سخنرانان کنگره سوم کارگزاران، بیش از هرچیز یک گزاره را علنی میکند و آن یک گزاره چیزی نیست جز عبور از دولت و مرزگذاری با روحانی. این البته بار اولی نیست که چنین کنشهایی از فرزندان معنوی مرحوم هاشمیرفسنجانی مشاهده میشود...
حالا حلقه سخت حامیان دولت هم پاورچینپاورچین از آن فاصله میگیرند و حساب خود را از حساب مردان پاستور سوا میکنند. علت این موضوع اما چیزی نیست که بتوان به سادگی از کنار آن عبور کرد. کارگزاران اولین طیف حامیان سیاسی دولت که از آن فاصله میگیرند نبوده و البته شاید آخرینش هم نباشد. پیش از این نیز حامیان اصلاحطلب روحانی با تعابیری مشابه و البته ادبیاتی گاه صریحتر، در راهی که حالا کارگزاران آن را انتخاب کرده، پیشقدم شده بودند. از نقدهای گاه و بیگاه تاجیک، حجاریان، شکوریراد، عبدی، زیباکلام و... که بگذریم، از گلایههای تلخ رئیس دولت اصلاحات نسبت به عملکرد دولت روحانی نمیتوان گذشت. خاتمی که در هر دو انتخابات 92 و 96 نقش بیبدیلی در راهیابی روحانی به پاستور داشت، طی ماههای اخیر چند بار – دیدار نوروزی با رئیسجمهور، دیدار با نمایندگان ادوار مجلس و...- کیسههای محکمی به تن دولت کشیده که عمل نکردن به وعدههای انتخاباتی، فصل مشترک همه آنهاست. او که این عملکرد را موجب ناامیدی بدنه اجتماعی میداند، معتقد است رویه کنونی کار را برای انتخابات بعدی مشکل میکند.
هر چه هست، گویا اعضای کارگزاران هم رفتهرفته به همین جمعبندی رسیدهاند و ضمن نیمنگاه به آینده سیاسی خود، برای عقب نیفتادن از موتلفینشان هم که شده، دست به طرح انتقاداتی از این دست زدهاند.»
ظاهرا اصلاحطلبان برای دور ماندن از ترکشهای عملکرد ضعیف دولت مورد حمایتشان، درصدد این هستند که راهشان را از دولت جدا کنند. اما آیا این مسئله قابلپذیرش است؟ وقتی یکی از سران ارشد حزب کارگزاران، معاون اول دولت است، حزب کارگزاران میتواند چنین انتقاداتی به دولت مطرح کند؟
***
عبور از روحانی مانند عبور از خاتمی است؟
حسین اللهکرم به خبرآنلاین گفت: «بحث عبور از خاتمی زمانی بروز کرد که سازش آقای خاتمی با غرب در سال ۸۲ تا ۸۴ به شکست گرایید یعنی همان زمان که آقای روحانی مسئول مذاکرات هسته ای بود.
در آن دوران در شرایطی که ایران تمام کارت های خود را به اروپا واگذار کرد اما موفقیتی حاصل نشد، در این ماجرا وقتی آقای سید محمد خاتمی متوجه شد تئوری همگرایی با غرب آن هم با اروپا جواب نمی دهد تا اندازه ای به تغییر رویه گرایش پیدا کرد و چون در جریان عملگرایی در برخی مواضع خود تغییراتی نشان داد عده ای بحث و پروژه عبور از خاتمی را مطرح کردند.
امروزهم که آقای روحانی می رود تا مسئولان اقتصادی خود را از جریان لیبرال به سمت جریان نهادگرا انتقال دهد این گروه پروژه عبور از روحانی را پیگیری می کنند.»
***
اصولگرایان با استیضاح ظریف موافقند؟
ناصر ایمانی، تحلیلگر اصولگرا درباره استیضاح ظریف به روزنامه ایران گفت: «این یکی از اشتباهاتی است که متاسفانه برخی نمایندگان مجلس دارند، آنچنان که در گذشته هم داشتهاند. اساساً این تسلسل استیضاح بیشتر از اینکه نشانگر ضعف دولت باشد، حکایت از ضعف خود مجلس دارد که نمایندگان این هجمه از استیضاح را هر چند وقت یکبار به راه میاندازند... در مورد شخص آقای ظریف هم طرح استیضاح او نه بجاست و نه منطقی. بجا نیست؛ به این دلیل که در شرایط کشور که با جنگ اقتصادی و دیپلماسی هم روبهرو هستیم، اینکه رئیس دستگاه دیپلماسی کشور را استیضاح کنیم، هیچ معنای صحیحی ندارد. از طرف دیگر منطقی نیست؛ به این دلیل که دلایل نمایندگان برای عقلای جامعه و عامه مردم قابل پذیرش نیست. این از آن دسته کارهای غلطی است که در مجلس در حال انجام است. اما موضوع را هم نباید جناحی کنیم که متاسفانه رسانههای اصلاحطلب در این قضیه، موضوع را جناحی میکنند. جناحی کردن موضوع به ضرر منافع ملی است...
اصلاً این موضوع به پای اصولگرایی نوشته نمیشود. شما اگر با خیلی از شخصیتهای اصولگرا صحبت کنید، همه با این اقدام نمایندگان مخالفت خواهند کرد. تصور نمیکنم که چهره شاخصی از اصولگرایان با استیضاح آقای ظریف موافق باشد.»
***
انتقاد کیهان از علیاکبر صالحی
چند روز پیش، علیاکبر صالحی رئیس سازمان انرژی اتمی در گفتوگو با یورونیوز از فشار اقتصادی شدید در کشور گلایه کرد. این مصاحبه با واکنش روزنامه کیهان روبهرو شد. حسین شریعتمداری در کیهان نوشت: «خودتان را جای مقامات آمریکایی بگذارید! و سپس درباره اظهارات آقای صالحی به عنوان یک مسئول بلندپایه ایرانی به قضاوت بنشینید! آمریکا از اظهارات ایشان چه پیامی دریافت میکند؟!
آیا غیر از این است که نتیجه میگیرد، تحریمها توانسته است ایران اسلامی و مردم آن را از پای درآورد! و آیا اظهارات جناب صالحی برای آمریکاییها این پیام مشخص را ندارد که برای به تسلیم کشاندن کامل ایران بایستی بر شدت تحریمها بیفزایند؟! ...
اظهارات آقای صالحی بیآنکه بخواهند و یا احتمالا متوجه باشند! آب ریختن به آسیاب دشمن و تشویق حریف به افزایش فشارهاست! و این گناهی نابخشودنی است که انشاءالله ناشی از غفلت باشد!
ثانیا؛ فقط با یک نگاه گذرا به روند امور در کشور، به وضوح میتوان دید که مشکلات معیشتی برخاسته و ناشی از بیتدبیری «دولت تدبیر»! است!»
***
احزاب و گروههای سیاسی شناسنامه ندارند
علیرضا بهشتی، استاد علوم سیاسی دانشگاه تربیتمدرس و فرزند شهید بهشتی گفتوگویی با روزنامه آرمان داشته است. بهشتی در بخشی از این مصاحبه درباره چالشهای جریان اصلاحات گفته است: «در مرحله نخست اصلاحطلبان باید شناسنامه خود را تعریف کنند که اساسا اصلاحطلب بودن به چه معنا است. البته این مساله تنها درباره جریان اصلاحطلبی وجود ندارد و اصولگرایان نیز باید وضعیت خود را مشخص کنند که به دنبال چه چیزی هستند.
اگر معیار مشخصی در این زمینه وجود داشته باشد هرکسی که ادعای اصلاحطلبی و اصولگرایی میکند با توجه به معیارهای موجود جایگاه خود را تعریف میکند. نکته دیگر اینکه جریانهای سیاسی باید برنامههای روشن و کاربردی برای پیشرفت کشور و حل مشکلات مردم ارائه کنند.
باید منطق و فاصله سیاست ورزی «جامعه محور» با سیاست ورزی «قدرت محور» فهمیده شود. کسی که گمان میکند برای تاثیرگذاری حتما باید در قدرت رسمی حضور داشته باشد مشخص است که هنوز مفهوم کنشگری سیاسی را به خوبی درک نکرده است.
در نتیجه به علت فهم نادرست از تاثیرگذاری سیاسی همه مسائل سیاسی به ایستگاههای انتخاباتی گره میخورد و در فاصله ایستگاههای انتخاباتی هیچگونه فعالیت سیاسی وجود ندارد. این در حالی است که در دموکراسیها، احزاب سیاسی از فاصله بین ایستگاههای انتخاباتی برای تغییر، تقویت و ارتباط بیشتر با مردم استفاده میکنند.»