محمدشریفی، قلم شیوا و تموج افکارش باعث شده واژه های مهجور زبان محلی را باگریز به حکایات و داستانهای فلکوریک زنده کرده و به خدمت گرفته و آسیب های جامعه ی امروزی ناشی از افراد را برملا سازد
پایگاه خبری عصرجهان؛سلیمان بیژنی- محمد شریفی آن رند طناز خوش قریحه که پای نوشته هایش ده ها اسامی عجیب و غریب امضاء می کند، در ولایت و زادگاهش به «عزت الله» معروف و موسوم است. وی زاده ی آبادی خوش آب و هوای ابوالعباس باغملک است. اوایل انقلاب و در زمان بسته بودن داشگاه ها در مرکز تربیت معلم شیراز «دانشسرای عالی سابق » در رشته ی علوم اجتماعی پذیرفته شد و بعدها نیز در همین رشته ادامه تحصیل داد.
کتاب و کتابخوانی و کتابفروشی مهمترین سرگرمی و دلبستگی این طنزپرداز پرماجراست، وی سالهای جوانی در کسوتِ دبیری تاریخ در مدارس باغملک مشق معلمی را آغاز کردد با مهاجرت به اهواز و تصدی چند مناصب آموزشی در حوزه ستادی اداره کل آموزش و پرورش استان خوزستان منشاء کارهای زیادی شد.
وی از انسانهای بنام در میان فرهنگیان و بویژه ارباب قلم می باشند. تخصص در حوزه ی دانایی علوم اجتماعی و ارتباط چندین ساله با ارباب رسانه ، ایشان را در قلم زدن به موضوعات گوناگون سوق داده ، از تحلیل سیاسی گرفته تا حکایت و داستان، اما در طنز با سبکی جدیدی که خود باعث و بانی اش بود، خوش درخشید.
«طنز» از موضوعات مهم ادبیات بشری و ادب فارسی است. طنز در عین شیرینی، از چالش برانگیزترین و در عین حال از خطرناکترین موضوعات ادبی است. طنز، خنده های آمیخته به درد و دردهایی است خنده آمیز، بدین معنی که طنز خنده ی تلخ آمیز است و از موضوعاتی است که ورزیدگی ویژه ی خود را می طلبد.
محمدشریفی، قلم شیوا و تموج افکارش باعث شده واژه های مهجور زبان محلی را باگریز به حکایات و داستانهای فلکوریک زنده کرده و به خدمت گرفته و آسیب های جامعه ی امروزی ناشی از افراد را برملا سازد تا شاید که زخمها را التیامی در خور آید. در نوشته هایش باگریز به داستانها، زبانزدهای ادبی، تاریخی و رخدادهای محلی به ویژه زادگاهش، ناهنجاریهای جامعه ی امروزی، مسئولان و مقامات را محتاطانه تا شانه ی کوه ( البته دور از قله ) ، برلبه ی تیز و تیغ « طنز » افکنده و تراش می دهد که برخی اگر پوسته ی چرمین و چرکین نه چندان ضخیمی داشته باشند.
شک نکنید که صیقل داده خواهند شد. اما آنروی سکه را مد نظرش هست، بقول زنده یاد نسیم شمال: آهسته برو آهسته بیا که گربه شاخت نزنه!
نگارنده را ، رای بر این است که ۳۰ سال خدمت محمد شریفی بجای خود که ارزشمند است اما این شیو ه ی نویسندگی « طنز » ، پیشانی مورد توجه رسانه هاست، بطوریکه فضای مجازی امروز را مورد توجه قرار داده است.
به هر حال ایشان اگرچه انتقادهای طنز گونه اش مفید و فایده خواهد بود ، یک فرهنگی است که : قوت لایموتش حقوق ناچیز بازنشستگی است.
بقول سعدی علیه الرحمه:
حق گویی : « کسی را مسلم بود که : بیم سر ندارد یا امیدبه زر »
بهروزی و نیک فرجامی فرا راهشان باد .
سلیمان بیژنی