اخبار عمومی
اعلام وصول 2
305290
تاریخ انتشار: 1401/02/27 15:15
حکمت شاهنامه‌ی حکیم ابوالقاسم فردوسی، حکمت اوستایی نیست؛ حکمت قرآنی است. اگر کسی به شاهنامه دقت کند، خواهد دید فرودسی ایران را سروده، اما با دید یک مسلمان؛ آن هم یک مسلمان شیعه.

به گزارش پایگاه خبری عصرجهان به نقل از ترشیز خوان؛ سخنان رهبر معظم انقلاب در مورد حکیم فردوسی و شاهنامه: ۱۳۷۲/۰۶/۱۰

نمی‌دانم شما آقایان چقدر با شاهنامه مأنوسید. من با شاهنامه مأنوسم. حکمت شاهنامه‌ی حکیم ابوالقاسم فردوسی، حکمت اوستایی نیست؛ حکمت قرآنی است. اگر کسی به شاهنامه دقت کند، خواهد دید فرودسی ایران را سروده، اما با دید یک مسلمان؛ آن هم یک مسلمان شیعه. بیان زندگی قهرمانها و پهلوانها و شخصیتهای مثبت مثل رستم و اسفندیار در شاهنامه، در اندیشه‌های اسلامی ریشه و ظهور و بروز دارد. عکس آن، شخصیتهای منفی مثل تورانی‌ها یا بعضی از سلاطین، مثل کیکاووس شخصیتهایی هستند که در تفکر اسلامی بوضوح کوبیده شده‌اند. اما تفکر اوستایی چیست و چیزی که می‌تواند حکمت اوستایی را به ما نشان دهد، کجاست؟ زمان فردوسی هم بیش از الان نبوده. این‌طور نیست که ما خیال کنیم زمان فردوسی تفکر اوستایی آشکارتر بوده؛ خیر، آن‌وقت هم بیش از آنچه الان ما در اختیار داریم، نبوده است. لذا حکمت قرآنی، همان حکمت ملی بومی و ایرانی ماست.

 فردوسی؛ حکیمی الهی و پدر زبان فارسی امروز ۱۳۷۰/۱۲/۰۵
اول انقلاب عده‌‌‌یی از مردمِ بااخلاصِ بی‌‌‌اطلاع رفته بودند قبر فردوسی را در توس خراب کنند! وقتی من مطلع شدم، چیزی نوشتم و فوراً به مشهد فرستادم؛ که آن را بردند و بالای قبر فردوسی نصب کردند؛ نمی‌‌‌دانم الآن هم هست یا نه. بچه‌‌‌های حادی که به آنجا می‌‌‌رفتند، چشمشان که به شهادت بنده می‌‌‌افتد، لطف می‌‌‌کردند و می‌‌‌پذیرفتند و دیگر کاری به کار فردوسی نداشتند! حقیقت قضیه این است که فردوسی یک حکیم است؛ تعارف که نکردیم به فردوسی، حکیم گفتیم. الآن چند صد سال است که دارند به فردوسی، حکیم می‌‌‌گویند.
حکمت فردوسی چیست؟ حکمت الهیِ اسلامی. شما خیال نکنید که در حکمت فردوسی، یک‌‌‌ذره حکمت زردشتی وجود دارد. فردوسی آن وقتی‌‌‌که از اسفندیار تعریف می‌‌‌کند، روی دین‌‌‌داری او تکیه می‌‌‌کند. می‌‌‌دانید که اسفندیار یک فرد متعصبِ مذهبیِ مبلّغ دین بوده که سعی کرده پاک‌‌‌دینی را در همه جای ایران گسترش بدهد. تیپ اسفندیار، تیپ حزب‌‌‌اللهی‌‌‌های امروز خودمان است؛ آدم خیلی شجاع و نترس و دینی بوده است؛ حاضر بوده است برای حفظ اصولی که به آن معتقد بوده و رعایت می‌‌‌کرده، خطر بکند و از هفت‌‌‌خان بگذرد و حتّی با رستم دست و پنجه نرم کند. وقتی شما شاهنامه را مطالعه می‌‌‌کنید، می‌‌‌بینید که فردوسی روی این جنبه‌‌‌ی دین‌‌‌داری و طهارت اخلاقی اسفندیار تکیه می‌‌‌کند. بااینکه فردوسی اصلًا بنا ندارد از هیچ‌‌‌یک از آن پادشاهان بدگویی کند، اما شما ببینید گشتاسب در شاهنامه چه چهره‌‌‌ای دارد، اسفندیار چه چهره‌‌‌ای دارد؛ این‌‌‌ها پدر و پسر هستند. فردوسی بر اساس معیارهای اسلامی، به فضیلتها توجه دارد؛ در حالی که برطبق معیارهای سلطنتی و پادشاهی، در نزاع بین گشتاسب و اسفندیار، حق با شاه است. «به نیروی یزدان و فرمان شاه» یعنی چه؟ یعنی هرچه شاه گفت، همان درست است؛ یعنی حق با گشتاسب است؛ اما اگر شما به شاهنامه نگاه کنید، می‌‌‌بینید که در نزاع بین اسفندیار و گشتاسب، حق با اسفندیار است؛ یعنی اسفندیار یک حکیم الهی است.
فردوسی از اول با نام خدا شروع می‌‌‌کند «به نام خداوند جان و خرد/ کزین برتر اندیشه بر نگذرد» تا آخر هم همین‌‌‌طور است؛ فردوسی را با این چشم نگاه کنید. فردوسی، خدای سخن است؛ او زبان مستحکم و استواری دارد و واقعاً پدر زبان فارسی امروز است؛ او دل‌‌‌باخته و مجذوب مفاهیم حکمت اسلامی بود؛ شاهنامه را با این دید نگاه کنید. البته بعضیها زردشتی‌‌‌مسلکند، بعضیها هم زردشتی‌‌‌مسلک نیستند. آن‌‌‌هایی که زردشتی‌‌‌مسلکند، خوششان می‌‌‌آمد که به زردشتیگری تظاهر کنند و چیزی در باره‌‌‌ی فردوسی بگویند؛ اما حقیقت قضیه که این نیست. این شاهنامه‌‌‌ی فردوسی در مقابلمان است. شما خیال می‌‌‌کنید که اگر در شاهنامه‌‌‌ی فردوسی چیزی برخلاف مفاهیم‌‌‌ اسلامی وجود داشت، این‌‌‌قدر در جوامع اسلامی جا می‌‌‌افتاد؟ شما می‌‌‌دانید که در این نسلهای گذشته، مردم ما چقدر دینی بوده‌‌‌اند. در کدام خانه و کدام ده و کدام محله، شاهنامه نبود یا خوانده نمی‌‌‌شد؟ همه جا می‌‌‌خواندند و منافاتی هم با مفاهیم اسلامی نمی‌‌‌دیدند.

برچسب ها:
ترشیز خوان ؛

بیشتر بخوانید :


کانال تلگرام عصر جهان



ثبت نظر

نام*
ایمیل(اختیاری)
نظر*