اخبار عمومی
اعلام وصول 2
4651
تاریخ انتشار: 1394/02/07 17:13
اردیبهشت که می آید غم و اندوهی جانسوز کوه های کهکیلویه وبویراحمد را فرا می گیرد هنوز اگر خوب گوش بسپاری شیون زنی دردمند یا کودکی نیمه جان و یا غرش مردی قلب شکسته را خواهی شنید

عصرجهان/حمید لطفی نوشت:
آیا تاریخ شرم ندارد که این چنین بی شرمانه از این حادثه تلخ می گذرد و چشمانش را بر نعره های خونین مردان مان و زجه های بیوه گان مان و سیلاب اشک و خون کودکان مان می بندد!؟
اردیبهشت که می آید غم و اندوهی جانسوز کوه های کهکیلویه وبویراحمد را فرا می گیرد هنوز اگر خوب گوش بسپاری شیون زنی دردمند یا کودکی نیمه جان و یا غرش مردی قلب شکسته را خواهی شنید ...

چگونه می توان تاریخ را ورق زد و بغض نکرد!؟ تاریخ ما بدون گجستان است! براستی که تاریخ پر از انکار ماست! سهم لر از تاریخ،ورق های سفید و نانوشته وبهتر بگوییم، بی سهمی هاست...
تاریخ چرا اردیبهشت تلخ  لرهای کهگیلویه و بویراحمد را بازگو نمی نماید!؟
در یکی از روستاهای دور افتاده بویراحمد،  پدر خانواده نیساریان، صدای انفجارهای پیاپی را که از روستا شنید، کارش را نیمه تمام گذاشت و همراه با پسرش با عجله از کوه برگشت. نزدیکتر که شد دود غلیظی که از روستا بلند بود، بیشتر مضطربش کرد. به روستا که رسید؛ تمام روستا خاک و خون بود. خودش را به خانه که رساند با پیکر غرقه به خون همسرش «کبری» و فرزندان خردسالش «بی گل» 2 ساله و «فتاح» 8 ساله و دخترش «همه گل» و پسرش «بزرگ» و مادر پیرش «نورالنساء» مواجه گشت...

شاید پدیده نادری باشد که یک حکومت مردمان خودش را بمباران کند اما این اتفاق درست در اردیبهشت سال 42 در ایران رخ داد ونیروی هوایی حکومت پهلوی کهکیلویه وبویراحمد را بمباران کرد!! آنگونه که ارتشبد «آریانا» از قول محمد رضا شاه گفته بود: «به فرمان جهان مطاع ملوکانه از تاریخ 16/12/41 مناطق کوه مره سرخی، فراشبند، قیر و کارزین، بویراحمد علیا و سفلا، ممسنی و کهگیلویه منطقه جنگی اعلام گردید».

از روز 31 فروردین 42 و آغاز نبرد گجستان، در طول قریب به دو ماه، بر اثر بمباران هوایی روستاهای بویراحمد توسط هواپیماهای جنگی پایگاه «وحدتی» دزفول و پایگاه هوایی شیراز ، صدها زن و کودک کشته شدند و هزاران  رأس گاو و گوسفند و بز از بین رفت. سرهنگ ستاد «غلام رضا مصور رحمانی» در کتاب خاطراتش با ذکر آن جنایات نوشته است:«حتی انجمن حمایت از حقوق حیوانات هم برای دلسوزی جهت گوسفندان قطعه قطعه شده، یک قلم روی کاغذ نگذاشت».

درست در روز بمباران «محمد بهمن بیگی» خودش را به کاخ سعدآباد رسانده بود تا اعتراض خود را به محمدرضا شاه پهلوی برساند. بهمن بیگی از شاه خواسته بود، دستور دهد، هواپیماهای نظامی چادرهای سفید را در مناطق عشایری بویراحمد بمباران نکنند چرا که چادرهای سفید نشان مدارس عشایری بود. بعدها بهمن بیگی نوشت «هر چه تلاش کردم نتوانستم جلوی بمباران هوایی مدارس عشایری در بویراحمد را بگیرم».

این مبارزه نابرابر و این مظلومیت جانگداز در ادامه سلسله مبارزات مردم لر برای احقاق حقوق خود و پاسداشت ارمانهایشان بود اما جای مبارزاتشان چرا در کتب مملکت خالی ست! چرا حتی یک ورق از کتب تاریخی ودرسی در مورد این واقعه جانگداز و پایمردیهای مرد خونین کفن وجود ندارد!؟ چرا این قیام توده های مردم و عشایر جنوب حتی در استان زادگاهش نیز مغفول و گمنام است!؟

آری شاید تنگ نظریها و جفاهای تاریخی جای نگارش واقعه گجستان را در کتب تاریخی خالی نگه داشته است اما کوه های کهکیلویه و بویر احمد هرگز آن را از خاطر نخواهند برد!



کانال تلگرام عصر جهان


افشین
|
Iran
|
1394/02/08 01:29
  +2

  -0
پاسخ
آفرین ، حال که روزگار اجازه داد تا خرده فرهنگها باز به معرفی بیشتر خویش بپردازند ، چرا قوم لر و کهگیلویه و بویراحمد نتواند ؟ تنگ تامرادی ، خداکرم خان ، 14 یل بهمءی و ....بسیاری دیگر که به ندانستنم مرا ببخشید .

ثبت نظر

نام*
ایمیل(اختیاری)
نظر*