حالت سومی نیز محتمل است. اینکه اصولگرایان به حمایت از روحانی به صف شوند و اصلاح طلبان نیز گزینه جدیدی برکشند و یک دو قطبی شکل دهند
عصرجهان/محمدعلی وکیلی مدیر مسئول روزنامه ابتکار و نماینده مردم تهران در مجلس
هفته گذشته مقام معظم رهبرى به تحرکات انتخاباتی محمود احمدینژاد، «رسما» واکنش نشان دادند. با توصیه آشکار و رسمی ایشان، میتوان گفت در انتخابات سال آینده شاهد نامزدی رسمی احمدینژاد نخواهیم بود!
با این احتساب یکی از ابهامات پیرامون ثبت نام و با عدم ثبت نام احمدینژاد برطرف شد.
با وجود عدم ثبت نام احمدینژاد، سناریوهای دیگری پساروی تحلیل گران انتخابات سال ٩۶ مطرح میشود.
١- سناریوی اول، حکایت از آن میکند اصولگرایانی که دل به احمدینژاد خوش کرده بودند با وجود توصیه رهبرى، نه دل از احمدینژاد بکنند و نه از انتخابات! احتمال میرود اینان که اغلب پایداریها هستند، همچنان به زلف احمدینژاد آویخته باشند و با محوریت او و با چهره جدید به مصاف روحانی بروند. این حالت چندان تفاوتی با حضور احمدینژاد ندارد. به همین سبب در چنین حالتی، اصولگرایان معتدل و مخالفان احمدینژاد همه به روحانی میپیوندند. لذا در یکسو، احمدینژاد و پایداریها و اصولگرایان تندرو میروند، و در سوی دیگر اصلاح طلبان و اصولگرایان معتدل به صف میشوند.
۲- درشوراهای دوم، احمدینژاد نه تنها در انتخابات ثبت نام نمیکند بلکه با درک عمق توصیه رهبری، به صورت واقعی در انتخابات ۹۶ حضور ندارد. و به صورت کامل از انتخابات ریاست جمهوری ۹۶ کنار میرود. در این صورت سایر اصولگرایان به احتمال زیاد چهره رای آور و پاستوریزه تری دست و پا میکنند تا با آن مقابل روحانی صف بکشند. احمدینژاد نیز در این حالت از انتخابات ریاست جمهوری به انتخابات شوراها شیفت میکند و هم و غمش را خرج فتح شوراها میکند تا یکبار دیگر از شوراهای شهر آغاز کند. در این صورت خواه ناخواه انتخابات باز هم قطبیزه میشود چرا که انسجام اصولگرایان در انتخابات ریاست جمهوری از یک سوی، و حضور احمدینژاد از سوی دیگر، به اتحاد و انسجام اصلاح طلبان و حامیان دولت خواهد انجامید. در تشخیص سرنوشت این حالت چند نکته وجود دارد.
در انتخابات شوراها، احمدینژاد و تیمش آن چنان اقبال ندارند که در ریاست جمهوری داشتند. یعنی بخش مهمی از کاریزما و تاثیر احمدینژاد بر قشر خاصی از جامعه، تنها در کسوت نامزد ریاست جمهوری قابل تحقق است. به عبارتی او به آرایی دلخوش بود که در سطح رقابت ریاست جمهوری برایش قابل اخذ بود. این آرا قطعا در انتخابات شورای شهر، چنان در دسترس او نیست. از طرف دیگر سبد رایی که احمدینژاد به آن چشم داشت، در دسترس سایر اصولگرایان هم نیست. جذب آن آرا به شدت به شخصیت احمدینژاد وابسته بود. به همین سبب جذب آن آرا برای سایر اصولگرایان، سخت مینماید. آن هم اصولگرایی که نه تنها حمایت احمدینژاد را ندارد بلکه شاید به علت عبور از احمدینژاد، به طعنهای او نیز نواخته شود. در این صورت میتوان گفت، روحانی در انتخابات کار ساده تری دارد نسبت به آنچه در سناریوی اول محتمل بود. در شوراها، ضریب موفقیت آنها بیشتر از حالت اول میشود اما چندان که برای حضور احمدینژاد در انتخابات ریاست جمهوری متصور بودند قادر به موج آفرینی نیستند.
حالت سومی نیز محتمل است. اینکه اصولگرایان به حمایت از روحانی به صف شوند و اصلاح طلبان نیز گزینه جدیدی برکشند و یک دو قطبی شکل دهند؛ اما این بار در سوی اصولگرایان، روحانی بایستد و در سوی اصلاح طلبان کس دیگر! این حالت بسیار بعید به نظر میرسد. آنچه قریب مینماید حالت دوم است. در واقع حالت دوم به نوعی ناامید شدن اصولگرایان از فتح کرسی ریاست جمهوری و سرمایه گذاری بر شوراهای شهر است. در این سناریو اصولگرایان سهم بیشتری برای خود از انتخاباتهای سال ۹۶ متصورند.