1403/01/09 17:48


301159
تاریخ انتشار: 1399/05/21 03:34
بازخوانی یک اثر ادبی تاریخی و مقایسه جلوه های روانشناختی و اجتماعی دو پاندمی؛
البرکامو با بیان این نکته که "ناشناخته ها همیشه ترسناکند" مردم شهر اران را بعد از شیوع طاعون،بدلیل نداشتن آگاهی از سیر پیشرفت بیماری و عدم وجود درمان ، نگران ، وحشت زده و عصبانی و مضطرب توصیف میکند

پایگاه خبری عصرجهان؛ حامد حیدری🖋️

بی شک کتاب "طاعون" آلبرکامو علیرغم گذشت بیش از هفت دهه از انتشار آن، هنوز هم جزو آثار خواندنی و ماندگار در سطح ادبیات جهانی به شمار می رود.
آلبر کامو که جایزه ادبی نوبل را از آن خود کرده بود در کتاب طاعون   ، داستان سرایت بیماری ناشناخته ای  در شهر اران الجزایر را روایت می کند  بیماریی که از هر ده نفر ساکنان شهر، یک نفر را به کام مرگ می برد.  پزشکان با مشاهده مرگ و میر رو به افزایش موشها،  وجود طاعون را تایید کرده  بودند، بعد ازاهمال و سستی قابل توجه  مقامات شهر، طاعون در شهر اعلام می شود و دستور قرنطینه شهر را میدهند.بستن دروازه های شهر جهت کنترل رفت وآمد، آماده سازی مدارس و کودکستانها و برخی سالن های عمومی جهت بستری بیماران ، دفن اجساد قربانیان طاعون توسط مقامات شهرداری ، بسیج گروههای مردمی جهت کمک به کادر درمان ، شدت وضعف پایبندی مردم شهر در رعایت پروتکل های بهداشتی ، اثر رسانه در اطلاع رسانی و آگاهی بخشی در خصوص سیر پیشرفت و آمار مرگ ومیر ونقش کلیسا در توجیه بیماری بعنوان مشیت الهی و کفاره گناهان ودر آخر غلبه بر طاعون و بازگشت به زندگی روزمره از جمله وقایعی است که داستان را جذاب و ملموس کرده است.

آنچه در این برهه زمانی کتاب طاعون را خواندنی ترمی کند وجودپاندمی کرونا ست که ناخواسته بر شهر و دیار (جهان) ما سایه افکنده است.

دراین نوشتار سعی شده است جلوه های روانشناختی و اجتماعی و وقایع آن رویداد  بررسی شود؛ با این تفاوت که قبل از طاعون البرکامو، دنیا ۳۰ طاعون را به خود دیده بود و ۱۰۰ میلیون نفر به زانو درآورده بود و پاندمی کرونا اولین‌.حداقل از جهت سرعت انتشار وسرایت و قربانی گرفتن.

 در نوشته های کامو ، قضاوت همیشه برعهده خواننده است وایشان فقط ماجرای وقایع را از زبان کاراکترهای داستان شرح میدهد هرچند که لزوما به معنای پذیرفتن نظرات کاراکترهای داستانش نیست. تنها به خوانندگانش این پیام را میدهد که در جامعه چنین شخصیتهایی هست و این نکته مهمی است که البر کامو را از بقیه نویسندگان متمایز میکند. بر همین مبنا وبه  دلیل وضوح و شفافیت جلوه های  روانشناختی و جامعه شناختی بین دو رویداد و رعایت اصل اختصار فقط رویدادهای داستان ، نگارش شده است.

البرکامو با بیان این نکته که "ناشناخته ها  همیشه ترسناکند" مردم شهر اران را بعد از شیوع طاعون،بدلیل نداشتن آگاهی از سیر پیشرفت بیماری و عدم وجود درمان ،  نگران ، وحشت زده و عصبانی و مضطرب توصیف میکند.

نگرانی شهردار و فرماندار شهر اران از درگیری افکار عمومی نسبت به طاعون باعث شده بود که شهرداری آمار موشهای  مرده(علایم وجود طاعون) را کمتر از واقعیت اعلام بکند آنها میخواستند  آرامش عمومی را حفظ کنند،حتی به هزینه مخفی کردن آمار قربانیان، آری ، کارها باید در سکوت انجام گیرد.به قول کامو: افکار عمومی  در نظر مقامات شهر مثل ظرف شکستنی مقدس است که نباید بشکند.

اظهارنظر متفاوت پزشکان و سرعت جهش بیماری وحتی سرعت تشخیص آن و به تبع آن بروز علایم جدید و کمبود تجهیزات پزشکی  بر سختی کادر درمان و سردرگمی عموم مردم می افزود.


برخی شهروندان شهر اران هم  علیرغم قرنطینه کردن شهر و اعلام طاعون، قواعد قرنطینه را رعایت نمی کردند هرچندکه بلاها انسان را غافلگیر می کنند  اما ظاهرا برخی آدمها تا آن  را به چشم خود نبینند باور نمی کنند؛  به همین خاطر کارشان را تعطیل نکردند و همچنان به داد وستد و تجارت و سیاحت می پرداختند.و در رعایت مراقبت های فردی سخت کوشی نمی کردند.


رامبر، روزنامه نگار، با انعکاس  لحظه به لحظه اخبار طاعون و تاثیر بر افکار عمومی،  مقامات شهر را متقاعد کرد که بعد از مرگ روزانه ۳۰ نفر دروازه ها را ببندند وشهر را قرنطینه کنند وهرگونه رفت و آمد را کنترل کنند. سینماها تعطیل شد و  آذوقه،  ذخیره و سهمیه بندی شد.

دکتر ریو (پزشک شهر) معتقد بود که موشها در خیابان می مرده اند و مردم در خانه و روزنامه ها با مرگ های خانگی کاری نداشتند. وی بابیان جمله فوق، انتظارِ خود از رسانه و قدرت آن در هدایت رفتارهای اجتماعی و تاثیر بر افکار عمومی را آشکار می کند.

طاعون  اران ؛ یعنی شب و وحشت و گورستان و آتش.  بر همین اساس تصمیمات سریع همراه با  دلهره و ترس مقامات شهر، اطلاع رسانی شد و قوانین قرنطینه را اعلام کردند:
- بستن دروازه های شهر و منع رفت وآمد حتی برای خویشاوندان

- نظافت فردی و رعایت پروتکل های بهداشتی

- همکاری با فرمانداری شهر

- گندزدایی منازل و اماکن عمومی و ماشین های حمل اجساد قربانی طاعون.

- جدا کردن بیماران از خانواده ها به جهت کاهش سرایت بیماری

- تعیین ۳ بخش بیمارستانی   ویژه حدودا ۸۰ تخت ایزوله شده فقط جهت بیماران طاعون زده

- ضدعفونی مدارس و کودکستانها و استفاده از ظرفیت آنها جهت بستری بیماران

- خاکسپاری قربانیان طاعون توسط عوامل شهرداری


کشیش پانلو هم  بعنوان نماینده دستگاه کلیسا طاعون را معجزه خدا در زمین و کفاره گناهان مردم شهر میدانست و آنها را به تسلیم و قبول اراده الهی تشویق میکرد. دکتر ریو، با نشان دادن کودکی قربانی طاعون به کشیش گوشزد میکند این  کودک ، حداقل از همه پاک تر وبی گناه تر است واقعه ای که کشیش هیچ جوابی برایش نداشت. کشیش پانلو نماینده خشک مقدسان افراطی هست که می خواهند همه چیز را با کج فهمیِ خود از دین، توجیه کنن. این مساله ما را به یاد ضریح لیسیِ  برخی افراطیون دین نما می اندازد که علمای راستین دین اولین مخالفان آنها بودند که  کارهایشان را غیرمنطقی معرفی نمودند و محکوم کردند.

نگرانی ابتلا شدن و از دست دادن عزیزان به یک دغدغه عمومی در شهروندان تبدیل شده است وشب ، آبستن  شیون همگانی بود. یک نکته  روانشناختی مهمی که کتاب بر آن تکیه می کند این است که " خیال ابزار عجیبی است. کسی که در خیال خود ، مغلوب بیماری شد قطعا در مقابل آن تسلیم می شود و   بهبود نمی یابد و برعکس " . اینجاست که تاب آوری ، صبر و تحمل همراه با امید، و تلاش و کوشش مستمر( رعایت پروتکل های بهداشتی) در تحمل مشقتها و سختی ها از جمله بیماریهای مهلک بعنوان یک اصل معرفی شده است.

مساله مهم دیگری که در داستان طاعون  برجسته است اجتماعی شدن شهروندان و اتحاد آنها در مقابله با بیماری است.  مردم از فرد نگری و به حرکت جمعی روی آوردند؛ هرچند ابتدا هرکس به فکر خودش بود،رفته رفته حل مشکل،دغدغه ی همگانیِ آنها شد.دیگر کسی فقط نگران همسر یا فرزند خود نیست بلکه همه میخواهند به شکلی بیماری طاعون ازبین رود.فداکاریهای" رامبر" یا رهایی "کتار " از زندگی فردی ، نمونه روشن داستان در این خصوص بود.

زیباترین اتفاق داستان زمانی است که کل شهر را طاعون برگرفته و دکتر ریو (پزشک شهر) وقت اندکی را صرف آب تنی در دریا میکند و غرق شادی و لذت وصف ناپذیری میشود. شاید میخواهد به ما یادآور شود که هیچکس از بیماری و مصیبت مصون نیست و میشود آن را قبول کرد ودر کنارش زندگی کرد. باوری که ژان تارو سخت به آن نیاز داشت .

طاعون آلبر کامو چقدر زیبا  طغیان و نبردی که انسان با تمام توانش در مقابل تاریکی بی رحمانه مرگ انجام میدهد را روشن میکند و به ما می آموزد کرونا هرچقدر هم کشنده و غیر قابل شکست باشد نباید مانعی شود مقابل عصیان و مبارزه و تلاش انسان‌.

وچه زیبا نوشته اند" که طاعون از بین نمی رود . موشهای طاعون زده در سوراخ هر خانه پنهان اند تا به وقتش هجوم بیاورند و با گزندگیشان یاد آور انسانیت باشند".

آری " کرونا با جامه سیاهش، لکه ای بر جای میگذارد و می رود. ومرگی که به فریاد بلند، زندگی را اعلام میکند".

برچسب ها:
حامد حیدری ؛

بیشتر بخوانید :



Copy Right 2013 Artmis.ORG