1403/02/01 06:58


8113
تاریخ انتشار: 1394/09/24 23:20
رنجنامه مردم روستائی که چشم را گریان می کند/
"رغیوه" روستایی از توابع دهستان گزین شهرستان هفتکل خوزستان است. و براساس آخرین سرشماری مرکز آمار ایران ۱۶٠٠ جمعییت دارد.

به گزارش پایگاه اطلاع رسانی عصرجهان،سارا امانی بابادی گزارشگر و خانم خاطره احمدی چهار لنگ عکاس در یک بازدید میدانی از روستای "رغیوه" شهرستان هفتکل وضعیت مردم این روستا را به تصویر کشیدند.آنان هم از ثروت های خدادادی "رغیوه" گفتند و هم از محرومیت فروان این مردم که آنچنان عیان است که با حضور در روستا نیازی به بیان این محرومیت ها نمی بینید.

"رغیوه"  روستایی از توابع بخش مرکزی شهرستان هفتکل در استان خوزستان است.این روستا در دهستان گزین قرار دارد و براساس آخرین سرشماری مرکز آمار ایران ۱۶٠٠ جمعییت دارد

"رغیوه"  از ۱۳ روستای بزرگ و کوچک تشکیل شده است و فاصله آن تا هفتکل ۲٠ کیلومتر و تا مرکز استلان ۱٠٠ کیلومتر است.

شغل اکثر اهالی ان به واسطه وجود رودهای کارون و کوپال کشاورزی است که البته این روزها از آن بی بهره اند. از نفت سفید که عبور می کنیم یک جاده فرعی به سمت "رغیوه"  می رود, جاده ای که از ابتدای ورود با چاله چوله و پل های نا امن و بهسازی نشده آن روبه رو می شویم و به دشتی حاصل خیز به وسعت ۴٠ هزار هکتار میرسیم

لوله های انتقال نفت فراوانی که از گوشه و کنار روستاهای "رغیوه"  نفت را به پتروشیمی های ماهشهر منتقل می کند و بوی گاز وحشی در سرتاسر دشت به همراه ایستگاه های تقویت فشار و واحدهای بهره برداری دائما در حال خودنمایی ست, یک چشم لوله ها و ایستگاه ها را می بیند و یک چشم محرومیت جانگداز اهالی رغیوه را.

وارد روستا می شویم، سراغ خانه بزرگترها دهیار و آگاهان را میگیریم, بلافاصله با موجی از محبت روستامنشانه اما دلی پرخون درد و دلها گشوده می شود.

لیست بلندی از کمبودها و محرومیت ها در کنار توانمندی و استعدادهای منطقه به رویمان باز می شود و گلایه های به حق اهالی از بی تفاوتی نمایندگان ادوار مختلف مجلس که در تمام این سالها شاهد اوج محرومیت در این بخش بودند اما تنها برای کسب رای و مشروعیت هر ۴ سال یکبار جاده رغیوه را طی میکردند و درد ودلها را میشنیدند و برای همیشه می رفتند...

آب  آشامیدنی این روزهای "رغیوه"  قابل شرب نیست,آنقدر الوده و لجن آلود است که دام ها هم از خوردن آن امتناع می کنند.هر روز تانکرهای آب بین اهالی آب شرب توزیع می کنند و درد سرهای دریافت آب سهمیه را مردم ساده دل و بی توقع آبادیها به جان می خرند تا آبی برای نوشیدن و استحمام داشته باشند. این در حالیست که فاصله "رغیوه" تا رودخانه کارون شوشتر ۲۵ کیلومتر بیشتر نیست و خط لوله انتقال آب به رامهرمز از زیر زمینهای کشاورزی آنها عبور می کند!!

با وارد شدن به فصل سرما و نیاز به گرمایش منازل مشکل بی گازی روستا که سالیان سال است در انتظار اجرای طرح گاز رسانی هستند بیشتر خودنمایی می کند.مردمانی خوابیده بر منابع نفت وگاز که توان استفاده  این نعمت از آنها گرفته شده است!!

وقتی از عدم گاز رسانی صحبت می کنند لوله های گاز و نفتی را متصور می شوم که از چند متری و چند کیلومتری آنها عبور می کند و مناطقی در نزدیکترین فاصله از رغیوه که گاز را اتش میزنند تا در هوا پراکنده نشود!!

جوانترها نگران پیرها هستند, از اینکه توان بار کردن و به کول کشیدن کپسولهای گاز را ندارند، از اینکه توان پرداخت هزینه های تعویض کپسولها را ندارند و نگرانی در چهره هایشان چنان خرد کننده و دردآور است که دهان شنونده را تنها وادار به بستن می کند.

یک ماشین تعمیر خرابی شبکه های برق در حال تعمیر خطوط است, خطوطی با قدمت حداقل ۴٠ ساله که با وزش یک باد برق اهالی قطع میشود . تابستان یک هفته برق نداشتیم!!!

دلشان برای پیرها وبچه ها می سوزد , برای کسانی که فامیلی در شهر ندارند که در مواقع بی برقی در منزل آنها سرکنند... و این درحالیست که خطوط انتقال فشار قوی که از نیروگاه مسجدسلیمان و کارون ۳ تامین میشوند از وسط منطقه "رغیوه" عبور می کنند, وتنها با یک ترانس کاهنده و تعویض خطوط قابلیت اطمینان شبکه های برقشان تامین میشود !

در کنار هر گلایه و کمبود راه حل ها رادر دست دارند, می گویند هر۴ سال یکبارکه نمایندگان از این جاده و پل های خراب عبور میکنند قول و وعده می دهند که باهمین راهکارها "رغیوه" را آباد میکنیم. اما رای مان را که در سبدشان ریختیم, می روند وتا ۴ سال بعدی برنمی گردند. گویی رای دادن تنها حکم انجام وظیفه ای یک طرفه پیدا کرده است.

موضوعی که همه اهالی از آن گلایه داشتند عدم تعیین وضعییت مالکیت اراضی کشاورزی و منابع طبیعی بود. انهایی که قصد خانه سازی داشتند سالهای سال بین اداره مسکن وشهرسازی ومنابع طبیعی در رفت و امد بودند اما وضعییت زمین هایشان به دلیل عدم شفافیت سازمان منابع طبیعی مشخص نشده است واین دلیل بزرگی برای مهاجرت روستائیان شده بود.

۴٠ هزار هکتار دشت حاصلخیز ومستعد کشاورزی تنها از راه دیم قابل برداشت است و بازهم این در حالیست که سدهایی مانند کارون ۳, مسجدسلیمان و جره در اطراف رغیوه وجود دارند اما نه حق برداشتی هست ونه طرحی برای انتقال آب به کشاورزان !!ً!

منطق ای کاملا مستعد که می تواند کشاورزی و دامداری استان خوزستان را متحول کند وباعث اشتتغال زایی و دلگرمی مردم روستاها جهت ادامه زندگی در روستاها شود, اما متاسفانه  در کمال بی توجهی این پتانسیل در حال هدر رفت است !!

در میان دشت های حاصل خیز و در اطراف جا ده اصلی تپه هایی وجود دارد که به گفته یکی از آگاهان از تپه های باستانی ست, راهی تپه ها می شویم, وجود علائم باستانی کاملا مشهود است و بقایای اشیای قدیمی و اسکلت های انسانی به طور واضح در میان تخریب های نهادهای مختلف جهت راهسازی و نصب مخزن آب خودنمایی می کند. حجم وسیعی از خرده سفال با نقش های باستانی روی تپه ها ریخته است وابزار عصر حجری که کمابیش درون خاک گیرکرده اند!!!

دیدن این تپه های باستانی با علائم مشهود وعلنی هر بیننده ای را میخکوب می کند. قدمت این تپه ها  تا ۶٠٠٠ سال قبل از میلاد تخمین زده شده است و بارها کاوشگران اروپایی و غربی از آنها دیدن کرده اند اما هیچ مقام مسئولی از سازمان میراث فرهنگی و گردشگری نسبت به این حجم وسیع از آثار و تپه های باستانی عنایت نشان نداده است ! واین بی اهمییتی به هویت , پیشینه و تاریخ بومی منطقه جای سوال وشگفتی دارد! در حالیکه کشورهای نوظهور از کوچکترین اثری , یک اثر جهانی ثبت میکنند, آثار فرهنگی و تمدن ما در حال فرسایش و تخریب است وهیچ کس در قبال این مسئله احساس مسئولیت و دلسوزی نمی کند. این پتانسیل منطقه جهت گردشگری و بهبود رونق اقتصادی نیز در حال تضییع است.

اهالی از عدم فرهنگسازی مناسب در دفع زباله ها،نبود بهداشت کافی , درمانگاه وخانه بهداشت مجهز به پزشک و وسایل خدمات رسانی گله مندند. اطراف روستاهاپراز زباله است و کوچه ها پراز اب فاضلاب جمع شده و مانداب و کودکانی که در این کوچه ها مشغول بازی هستند . دیدن این حجم فقر, محرومیت و عدم بهره مندی از برکات چهار دهه نظام مقدس جمهوری اسلامی در کنار ثروت عظیمی که این مردمان در کنار و روی ان قرار دارند بسیار دردناک وتکان دهنده است وبا دیدن جوانانی که برسر کوچه ها ودرب خانه ها نشسته اند و جوانی میگذرانند واز بی هدفی وبی انگیزگی در اثر عدم اشتغال صحبت می کنند تنها این سوال را در ذهن بیننده متبادر میکنند که رغیوه در کجای مختصات ذهن مسئولین قرار دارد؟!!!

مردم همچنان دلخور ونالان , از کاستی ها می گویند. از عدم اموزش صحیح در مدارس , معلمان تبعید شده که میلی به اموزش صحیح ندارند از جاده های نا ایمنی که بین روستاهاست وهر سال ۲,۳ کودک در حال طی کردن عرض جاده و رفتن به مدرسه کشته میشوند... عدم مدیریت پسماند, طرح های ناتمام هادی روستایی , جاده های تصویب شده اما به اجرا نرسیده مانند جاده استراتژیک  شمال خوزستان که می توانست اقتصاد وموقعییت رغیوه را به کلی دگرگون کند, از عدم وجود بازارچه و  نانوایی و هزینه هایی که جهت تامین مایحتاج پرداخت می شود ناراحتند این در حالیست که دهها تن جوان بیکار باوجود چندین پتانسیل در منطقه مانند تولید, صنعت کشاورزی و دامداری و تقاضای مشاغل آزاد وجود دارد...

مردم از یاس فلسفی وسرخوردگی اجتماعی که این روزها به ان دچار شده اند سخن می گویند, از اینکه امید به بهبود اوضاع وتغییر شرایطشان ندارند . نا امیدی در چهره تک تک افراد و بغض های فروخورده کاملا هویداست. انگیزه های سرکوب شده و اهداف به بار ننشسته ای که با اه های پیاپی ان را یادآوری می کنند... رغیوه فراموش شده است...

هوا رو به غروب می رود , روستاهای در سکوت فرو رفته ی رغیوه در غروب غمگنانه ی دشت فرو می روند و روستا را بامردمانی دردمند که تنها مجال بازگو کردن گوشه ای از دردهایشان را یافته بودند ترک می کنیم. اما چهره تک تک انها و درد هایی که در پشت صورت ها و صحبت هایشان پنهان شده بود فراموش کردنی نیست. کاش به اندازه ای که استانهای مرکزی و شمالی به فکر آباد کردن روستاهایشان هستند , خوزستان هم همت میکرد و روستاهایش را روستا نگه میداشت. کاش برای این مردم سهم زندگی سهم استفاده از خدمات و رفاه اجتماعی , حق استفاده از امکانات و بهره مندی از منابع و ملک ابا و اجدادیشان قائل می شدیم. کاش مسئولین نگاه خریدارانه ای به رغیوه میکردند وبا کمی احساس تعهد در قبال مردمی که همیشه از صندوق رای گرفته تا سکوت ونجابت در برابر کاستی ها و ناملایمات, حمایتشان کرده اند باری از مشکلات این منطقه را می کاستند. رغیوه دست تمام کسانی را که دست یاری وهمت به سویش دراز کند رابه گرمی میفشارد.

باتشکر ویژه از دکتر احمد غلامی و اهالی شریف رغیوه مظلوم


بیشتر بخوانید :



Copy Right 2013 Artmis.ORG